دوره ی سلسله ای اولیه در مصر باستان (یا دوره آغازین دودمانی)

20 روزهای باقی مانده

سرمایه گذاری در آموزش تاریخ

با حمایت از دانشنامه تاریخ جهان، شما در آینده آموزش تاریخ سرمایه گذاری می کنید. کمک مالی شما به ما کمک می کند تا نسل بعدی را با دانش و مهارت هایی که برای درک دنیای اطراف خود نیاز دارند، توانمند کنیم. به ما کمک کنید سال جدید را آماده انتشار اطلاعات تاریخی قابل اعتماد تر و رایگان برای همه شروع کنیم.
$0 / $10000

تعریف

Joshua J. Mark
توسط ، ترجمه شده توسط Rihanna Ahmadi
منتشر شده در 22 January 2016
در زبان های دیگر موجود است: انگلیسی, فرانسوی, یونانی, اسپانيايي
چاپ مقاله
Step Pyramid of Saqqara (by Charlesjsharp, CC BY-SA)
هرم پله ای سقاره
Charlesjsharp (CC BY-SA)

دوره ی سلسله ای اولیه ی مصر( یا دوره ی آغازین دودمانی 2613-3150 ق.م) آغاز عصر تاریخی مصر در زمانی است که دو منطقه ی مصر علیا( جنوب مصر) و مصر سفلی( شمال مصر) به عنوان یک کشور واحد و زیر نظر یک دولت مرکزی به اتحاد رسیدند. درطی این دوران نقش الهی پادشاهان آغاز شد و فرهنگ و تمدن قابل شناسایی مصریان شامل نوشتار، هنر وعلوم پیشرفت کرد. عنوان "فرعون" در این دوره ی زمانی استفاده نمی شد؛ حاکمان مصر در این زمان "پادشاه" خوانده می شدند و به عنوان" اعلیحضرت" خطاب می شدند.

این دوره ی زمانی در ادامه ی دوره ی پیش سلسله ای ( 3150-6000 ق.م) و قبل از دوره ی پادشاهی قدیم (2181-2613 ق.م) بود. البته نباید این تواریخ را به عنوان مرزبندی پایان دادن به یک دوره و آغاز دوره دیگر دانست؛ این تواریخ برای روشن کردن تاریخ طولانی مدت مصر با تقسیم کردن آن به بخش های کوچک تر و منسجم تر استفاده می شوند. مرز بین بعضی از دوره های تاریخ مصر باستان واضح است در حالیکه مرز بعضی دوره ها( مانند دوره ی پیش سلسله ای و دوره ی سلسله ای اولیه) نامشخص است. این نکته شایان ذکر است که همه ی این تاریخ ها حدودی هستند.

اتحاد مصر و اولین پادشاه

با توجه به تاریخ شمار مانتو( قرن سوم ق.م) اولین پادشاه مصر منس نام دارد؛ منس پادشاه مصر علیا و احتمالا اهل تینیس ( یا هیرکانوپولیس) بود، وی توانست به شهرهای اطراف خود غلبه کند و سپس به مصر سفلی رفت تا آنجا را فتح کند. نام این پادشاه در نوشته هایی مانند تاریخ شمار مانتو و لیست پادشاهان تورین ذکر شده است، هرچند که شواهد باستان شناسی زیادی وجود ندارد که وجود منس را تأیید کند و امروزه کارشناسان بر این باور هستند که اولین پادشاه مصر احتمالا شخصی بوده با نام نارمر که مصر علیا و سفلی را در زمانی حدود 3150 ق.م در صلح متحد کرده است. البته ادعای اتحاد در صلح با وجود پالت نارمر مورد مناقشه است. این پالت یک پادشاه را به تصویر کشیده که هویت وی به نام نارمر تأیید شده است و به عنوان یک شخصیت نظامی به منطقه ای حمله کرده که به طور واضح مصر سفلی است. تاریخدان Marc Van de Mieroop در این باره می نویسد:

اینکه مصر به وسیله ی اهداف نظامی به وجود آمده است مفهوم اولیه ی هنر در آن دوره است مانند اشیای سنگی بزرگ شامل گرزهای تشریفاتی و پالت ها که شامل صحنه های جنگ و نزاع بین انسان ها، حیوانات و بین انسان و حیوان می باشند. در حالیکه در گذشته مصرشناسان این تصاویر را به عنوان حوادث واقعی قلمداد می کردند ولی امروزه این صحنه ها را بیانیه های یکنواخت و کلیشه ای سلطنت و مشروعیت پادشاه می دانند(33).

هرچند که بعضی از افراد تفسیر کتیبه های باستانی به صورت نمادین را ارزشمند می دانند ولی دلیل بر این نیست که این روش تفسیر درست باشد. در مقابل همچین روشی برای تفسیر کتیبه ها این سوأل وجود دارد : اگر قرار است که این کتیبه ها به صورت نمادین تفسیر شوند پس چرا کتیبه های جدیدتری مثل نبرد رامسس دوم در کادش را به عنوان حوادث تاریخی واقعی قلمداد می کنند. Van de Mieroop در جایی می نویسد: " این روش تفسیر نمادین باعث می شود که تاریخ وحدت مصر یا انتساب آن به یک فرد خاص غیرممکن باشد"(34-33) ولی وی متذکر می شود که حاکم اول مصر هرکه بوده باشد،" هنر آن دوره نشان می دهد که مصریان اتحاد مصر را با جنگ و درگیری پیوند داده اند."(34) از طرفی کارشناس Douglas J. Brewer با تفسیر کتیبه ها به صورت نمادین موافق است. نام "منس" به معنای " کسی که مقاومت کرد " می باشد و این نام احتمالا اسم یک شخص نیست و یک لقب است؛ در این صورت به راحتی پادشاه اول را به نام نارمر " او که مقاومت کرد" شناسایی می کنیم.

Narmer Palette [Two Sides]
[پالت نارمر [ دو طرف
Unknown Artist (Public Domain)

" نام "منس" بر روی یک کتیبه از جنس عاج در نقاده هم کشف شده است که آن را منسوب به هور-آها می دانند؛ این قضیه دو علت می تواند داشته باشد یا اینکه لقب منس به پادشاهان بعدی هم منتقل می شده است( یعنی از نارمر به هور-آها رسیده است) یا اینکه هور-آها اولین پادشاه مصر بوده است. از نظر Brewer این کتیبه های باستانی، مثل لوح نارمر،" یک سناریوی پذیرفته شده ی فرهنگی را جاودانه کرده اند بنابراین، شاید باید بیش از آنکه فرآیند اتحاد را به تصویر بکشند، به عنوان یک لوح برای بزرگداشت اتحاد به دست آمده در نظر گرفته شوند"(141) برای محققانی همچون Brewer مفاهیمی که با این اتحاد به وجود آمدند به اندازه ی خود این اتحاد مهم نیست. جزئیات این اتفاق مانند ملت های دیگر، احتمالا به وسیله ی نویسندگان اغراق شده باشد. Brewer می نویسد:

احتمالا منس وجود خارجی ندارد، حداقل به عنوان فردی که مسئول تمام این شاهکارها و دستاوردهای منسوب است. در عوض به احتمال زیاد منس ترکیبی از تعدادی از افراد است که دستاوردهایشان به صورت شفاهی نسل به نسل منتقل شده و در آخر به عنوان دستاوردهای یک فرد مستقل شناخته شده است، که نتیجه ی آن ظهور یک قهرمان برای اتحاد مصر است. همانند شخصیت های موجود در کتاب مقدس، منس هم قسمتی افسانه و قسمتی حقیقت است و گذر زمان باعث شده است که مرز بین این حقیقت وافسانه از بین برود و افسانه ی اتحاد به وجود بیاید(142).

با توجه به نظر Brewer (و بقیه ی محققین)، اتحاد مصر یک روند آهسته بوده که با رشد اقتصادی به وجود آمده است"(142). به نظر می رسد مصر علیا از رونق بیشتری برخوردار بوده است و ثروت آنها باعث شد که بتوانند مالک زمین های مصر سفلی بشوند چرا که برای جمعیت خود و بازرگانی نیاز به منابع بیشتری داشتند. خواه پادشاهی که مصر را متحد کرد نارمر بوده است یا شخص دیگری، این پادشاه اساسی را پایه ریزی کرد که نتیجه ی آن ظهور یکی از بزرگ ترین تمدن های دنیای باستان شد.

Ancient Egypt
[پالت نارمر، [ دو طرف
Jeff Dahl (CC BY-SA)

سلسله ی اول مصر

سلسله ی اول مصر (2890-3150 ق.م) به وسیله ی منس/نارمر بعد از متحد کردن مصر تأسیس شد. مصرشناس بزرگ Flinders Petrie (1853-1942 CE) نارمر را اولین پادشاه از سلسله ی اول می داند و ادعا می کند که هر دو اسم( نارمر و منس) در واقع یک شخص هستند. Flinders Petrie و کسان دیگری که راه وی را ادامه دادند، مدعی شدند دانستن اینکه نارمر مصر را با اعمال زور متحد کرده باشد یا خیر بی اهمیت است چرا که این قضیه تقریبا ثابت شده است که وی مجبور بوده است قلمروی پادشاهی خود را با لشکرکشی نظامی سر و سامان بدهد و این امر توجیه کننده ی لوح نارمر است.

نارمر پروژه های ساختمانی بزرگی را راه اندازی کرد و شهرنشینی را وسعت بخشید.

نارمر( وی احتمالا اهل تینیس بود) با شاهزاده نیثهوتپ از نقاده ازدواج کرد تا روابط بین دو شهر را استحکام بخشد. وی لشکرکشی های نظامی در مصر سفلی انجام داد تا شورش ها را سرکوب کند و قلمروی خود را تا کنعان و نوبی گسترش داد. نارمر پروژه های ساختمانی بزرگی را راه اندازی کرد و شهرنشینی را وسعت بخشید. شهرهای مصر هرگز به بزرگی و شکوه شهرهای بین النهرین نرسیدند چرا که شکوه و توسعه ی یک شهر موجب به وجود آمدن تهدیداتی علیه آن می شد و مصریان به خوبی به این قضیه واقف بودند. شهرهای بین النهرین به علت استفاده ی بی رویه از منابع و آلودگی آب خالی از سکنه می شدند ولی شهرهای مصری مثل خویس برای هزاران سال مملو از جمعیت بودند. اگرچه تحولات بعدی در توسعه شهری، تداوم شهرها را تضمین کرد، اما تلاش های اولیه پادشاهانی مانند نارمر، الگوی ارائه شده برای شهرسازی مصریان بود.

این احتمال وجود دارد که بعد از مرگ نارمر ملکه نیثهوتپ به تنهایی حکومت کرده باشد البته این ادعا به طور عمده پذیرفته شده نیست. مقبره ی ملکه نیثهوتپ در قرن نوزدهم میلادی کشف شد؛ این مقبره در حد مقام یک پادشاه است به طوریکه محققان مدعی شدند وی مقامی بالاتر از یک ملکه داشته است. سند دیگری نیز برای اثبات حکمرانی ملکه نیثهوتپ وجود دارد و آن ذکر نام وی بر روی سرخ serakh است؛ در آن زمان از سرخ برای نام حاکمان استفاده می شد و برای نام همسرانشان استفاده نمی شد؛ البته هنوز هم سلطنت نیثهوتپ کاملا تصدیق شده نیست.

از طرفی این فرضیه هم وجود دارد که بعد از نارمر پسرش هور-آها (3100 ق.م ) به سلطنت رسیده باشد( هرچند که بعضی اعتقاد دارند هور-آها و نارمر یک شخص هستند)؛ هور-آها مانند پدرش به لشکرکشی ادامه و بازرگانی را گسترش داد. هور-آها به مذهب و مفهوم زندگی پس از مرگ بسیار علاقه مند بود و قبور مصطبه در زمان وی توسعه پیدا کرد. بعد از هور-آها پسرش دجر در 3050 ق.م به سلطنت رسید و راه پیشینیان خود را ادامه داد. پسر دجر، دجت( 3000 ق.م) با شاهزاده مرنیث ازدواج کرد و بعد از مرگ دجت، به احتمال زیاد مرنیث کنترل کشور را به دست گرفت. مشخص نیست که آیا او به عنوان نایب السلطنه برای پسر کوچکش دن سلطنت کرده یا به عنوان ملکه حکومت کرده است، به هر حال این اولین بار در مصر باستان بود که یک زن حکومت می کرد.

Den
دهانه
Jaun R. Lazaro (CC BY)

پسر نارمر یعنی دن( 2990 ق.م) بزرگترین پادشاه از سلسله ی اول بود و 50 سال حکومت کرد. پیشرفت های اقتصادی، لشکرکشی های نظامی و نظم و ثبات دوران سلطنت دن که با وجود پروژه های ساختمانی با شکوه و شاهکارهای هنری پیچیده مشخص است، باعث معروفیت این پادشاه بزرگ و کارآمد شده است. دن اولین حاکمی است که با تاج دوگانه ی مصر سفلی و علیا به تصویر کشیده شده است که این نشانه ی وجود مصر متحد در زمان سلطنت این پادشاه است. بعد از دن دو پادشاه به نام های آنجیب و سمرخت به سلطنت رسیدند و هر دو به دلیل وجود شورش هایی دوران سلطنت بسیار سختی داشتند. سلسله ی اول مصر با سلطنت قاعا به پایان رسید و جانشینان وی بر سر تاج و تخت با هم جنگیدند تا اینکه هوتپسخمنوی در این میان پیروز شد و سلسله ی دوم را تآسیس کرد.

سلسله ی دوم مصر

از سلسله ی دوم( 2670-2890 ق.م) به دلیل کشمکش های درونی و کمبود یا آشفتگی مدارک و شواهد اطلاعات دقیقی در دست نیست. تاریخ مشخصی از هیچ کدام از حاکمان سلسله ی دوم وجود ندارد و اکثر نام های پادشاهان این سلسله به نظر تکرار نام های حاکمان سلسله ی اول هستند. به طور مثال هوتپسخمنوی یکی از این پادشاهان است که معنی نام وی " دو انسان قدرتمند در صلح هستند" می باشد. این نامگذاری به این علت است که وی بر دو نفر از شاهزادگانی که بر سر جانشینی قاعا در حال نزاع بودند غلبه کرد؛ ولی نام هوتپسخمنوی بر راهروی ورودی مقبره ی قاعا نیز وجود دارد و این مطلب به دو دلیل ممکن است باشد: 1. هوتپسخمنوی حاکمی بوده که مسئول خاکسپاری قاعا بوده است. 2. وی قبل از جنگ بر سر تاج و تخت صاحب همین نام بوده است. این استدلال که جنگ بلافاصله پس از مرگ قاعا آغاز شده و به سرعت توسط هوتپسخمنوی درهم شکسته شد، توسط مدارک باستان شناسی یا رسوم مصریان تأیید نمی شود چرا که فرهنگ و رسوم مصریان این اجازه را نمی داد بدن پادشاه برای مدت طولانی در انتظار دفن شدن بماند. این احتمال وجود دارد که هوتپسخمنوی قبل از مرگ قاعا تلاش کرده باشد تا اختلافات بین دو شاهزاده را رفع و رجوع کند ولی این فقط یک گمان است.

رانب(نبرا) اولین پادشاهی بود که نام خود را با نام خدایان پیوند داد و ارتباط بین پادشاه و الوهیت را به وجود آورد.

با این حال هوتپسخمنوی پس از به سلطنت رسیدن صلح و آرامش را برای مصریان به ارمغان آورد هرچند که این آرامش عمر کوتاهی داشت. دوران سلطنت وی با نا آرامی و شورش همراه بود. بعد از وی رانب( نبرا) به سلطنت رسید وی اولین پادشاهی بود که نام خود را با نام خدایان پیوند داد و ارتباط بین پادشاه و الوهیت را به وجود آورد. جانشینان رانب، نینتجر و سپس سندجی، به حل و فصل مشکلات مدنی کشور و مردم ادامه دادند و چیز دیگری از این دو پادشاه در دست نیست. بعد از سندجی، پریبسن( ست-پریبسن) به سلطنت رسید که در میان کارشناسان در مورد این پادشاه اختلاف نظر وجود دارد.

پریبسن اولین پادشاهی است که ارتباط خود را با آیین هوروس قطع کرد و آیین ست ( ست خدای هرج و مرج است) را پذیرفت. این قضیه بسیار مورد اهمیت است چرا که در مذهب مصریان، هوروس کوچک پسر خدای بزرگ اوزیریس بود که با ست جنگید تا تعادل را به دنیا بازگرداند. ازآنجا که تعادل یک امر مهم برای مصریان باستان بود، اینکه یک پادشاه تصمیم بگیرد تا خود را با نیروی بی نظمی همراه کند بسیار عجیب است. هیچ جواب قانع کننده ای برای این اقدام پریبسن وجود ندارد. کارشناسان اولیه بر این باور بودند که پریبسن اولین یکتاپرستی بود که ست را به عنوان خدای واحد در نظر گرفت ولی با توجه به اینکه در زمان سلطنت وی خدایان بیشماری پرستیده می شدند این ادعا رد می شود. از آنجا که نام پریبسن فقط در مصر علیا یافت شده است، یک تئوری دیگر هم وجود دارد که وی به دلایل سیاسی خدای ست را انتخاب کرده باشد تا خود را از آیین هوروس در مصر سفلی متمایز کند. به هرحال، پریبسن پادشاه بسیار خوبی بوده است و در زمان وی تجارت، اقتصاد، اعمال مذهبی و هنر به شکوفایی رسیده است. اولین جمله ی کاملی که در مصر باستان نوشته شده است در مقبره ی وی پیدا شده و به این قرار است: " طلایی، اهل شهر اومبوس، وی این دو قلمرو را متحد کرده و به پسرش تحویل داده است، پادشاه مصر علیا و سفلی، پریبسن." معنی این نوشته این است که ست( اهل شهر اومبوس) سلطنت پریبسن را مورد لطف خود قرار داده است. در این نوشته این قضیه هم مشخص است که در زمان پریبسن مصر متحد بوده است و این ادعا که وی ست را به این هدف انتخاب کرده است تا خود را از آیین هوروس از مصر سفلی متمایز کند رد می شود.

Seal of Peribsen
مهر پریبسن
Udimu (CC BY-SA)

بعد از پریبسن، خسه خِموی( که احتمالا پسرش بوده است) به سلطنت رسید. خسه خِموی مانند پیشینیان خود به ساخت و ساز ادامه داد و این باور وجود دارد که وی دوباره مصر علیا و سفلی را تحت حاکمیت مرکزی قرار داده یا حداقل اتحاد مصر را تقویت کرده است. وی بیشتر به خاطر بناهای تاریخی اش در هیرکانوپولیس و آبیدوس و به عنوان پدر جوسر فرعون شناخته می شود.

سلسله ی سوم مصر

هرم پله ای جوسر اولین هرم شناخته شده ای است که در مصر ساخته شده است. سلسله ی سوم به دلیل ساخت اولین اهرام به صورت سنتی با سلسله ی چهارم و پادشاهی میانه پیوند خورده است. هرچند که کارشناسان اولیه سلسله ی سوم را با دوره ی سلسله ای اولیه پیوند می دهند چرا که سلسله ی سوم از لحاظ فرهنگی و تکنولوژی بیشتر شبیه دوران قبلی خود است.

مصطبه در دوران سلسله ی اول توسعه پیدا کرد و هرم پله ای در سقاره یک مصطبه ی ماهرانه و پله پله است و یک هرم کامل مانند اهرام جیزه نیست. با این وجود هرم جوسر یک شاهکار معماری و تکنولوژی است که به وسیله ی وزیر جوسر یعنی ایمهوتپ طراحی شد. اهرام به عنوان خانه ی ابدی پادشاه ساخته شدند و هرم های بعدی هم از این الگو پیروی کردند.

جوسر در دوران سلطنت خود ثبات مورد نیاز برای ساخت پروژه های بزرگ ساختمانی و توسعه ی هنر را فراهم کرد.

جوسر (2670 ق.م) بناهای بسیار زیادی در مصر ساخت به طوریکه کارشناسان معتقدند وی حداقل 30 سال حکومت کرده است، ولی به احتمال زیاد وی حدود 20 سال حکومت کرده است. وی لشکرکشی های نظامی را به سینا آغاز کرد و انسجام مصر را تضمین کرد که در نتیجه ثبات لازم برای پروژه های عظیم ساختمانی و توسعه هنر پدید آمد. بعد از جوسر، سخمکت به سلطنت رسید و بعد از سخمکت خبا به تخت نشست و هر دو پادشاه بناها و هرم هایی ساختند؛ نام هرم ها هرم دفن شده Buried Pyramid و هرم لایه ای Layer Pyramid می باشد. سلسله ی سوم با سلطنت هونی ( 2613-2630 ق.م) به پایان رسید. در رابطه با هونی اطلاعات کمی در دسترس است. بعد از مرگ هونی، اسنفرو به سلطنت رسید و سلسله ی چهارم را تآسیس کرد که آغاز دوره ی پادشاهی قدیم است.

میراث

در دوره ی سلسله ای اولیه در مصر شاهد انقلابی در دستاوردهای فرهنگی هستیم. تقویم به وجود آمد، نوشتار توسعه پیدا کرد، دانش و آگاهی مربوط به علم، هنر و کشاورزی همگی پیشرفت کردند همانطور که تکنولوژی مربوط به ساخت و ساز بنا به طور مثال هرم پله ای نیز به پیشرفت قابل توجهی رسید. به همان اندازه، ادراک مسائل مذهبی نیز در این دوره به حد اعلای خود رسید و این ارزش باعث شکلگیری ادامه تاریخ مصر شد. مفهوم معات، یعنی تعادل، در این دوره ی زمانی به جایگاه والایی رسید و این درک که زندگی بر روی زمین تنها بخشی از سفر ابدی است فراگیر شد. این درک و پیشرفت که فقط برای مردمی به وجود می آمد که تحت یک دولت پایدار زندگی می کردند و مشکل امنیت و امرار معاش نداشتند با توجه به نظر تاریخدان Bunson " به مفهوم نوظهور "دیگری" در جهان منجر شد که در واقع همان مفهوم ابدیت و ارزش های معنوی است. مصریان اینگونه آموزش می دیدند که آنها با الوهیت و کائنات یکی هستند"(78). باور مصریان در رابطه با ابدیت و زندگی جاودانه ی هر موجود زنده ای تبدیل به یک ویژگی بارز در فرهنگ آنها شد و پایه و اساس هنر ساخت وساز آنها را تشکیل داد؛ به خصوص اهرام که نمایانگر مصر هستند.

حذف آگهی ها
آگهی ها

دربارۀ مترجم

Rihanna Ahmadi
من علاقه مند به مصرشناسی هستم. بیش از پانزده سال است که در زمینه ی مصرشناسی مطالعه می کنم. یکی از کتاب های مورد علاقه ی من در این زمینه کتاب درآمدی بر باستانشناسی مصرباستان نوشته ی کاترین ای. بارد است.

دربارۀ نویسنده

Joshua J. Mark
جاشوا ج. مارک از بنیانگذاران «دانشنامۀ تاریخ جهان» و مدیر بخش محتوای سایت است. او استاد سابق «کالج مِریست» (نیویورک) بوده و در آنجا تاریخ، فلسفه، ادبیات، و نویسندگی تدریس کرده است. جاشوا سفرهای زیادی رفته و مدتی در یونان و آلمان زندگی کرده است.

ارجاع به این مطلب

منبع نویسی به سبک اِی پی اِی

Mark, J. J. (2016, January 22). دوره ی سلسله ای اولیه در مصر باستان (یا دوره آغازین دودمانی) [Early Dynastic Period In Egypt]. (R. Ahmadi, مترجم). World History Encyclopedia. برگرفته از https://www.worldhistory.org/trans/fa/1-76/

منبع نویسی به سبک شیکاگ

Mark, Joshua J.. "دوره ی سلسله ای اولیه در مصر باستان (یا دوره آغازین دودمانی)." ترجمه شده توسط Rihanna Ahmadi. World History Encyclopedia. تاریخ آخرین تغیی January 22, 2016. https://www.worldhistory.org/trans/fa/1-76/.

منبع نویسی به سبک اِم اِل اِی

Mark, Joshua J.. "دوره ی سلسله ای اولیه در مصر باستان (یا دوره آغازین دودمانی)." ترجمه شده توسط Rihanna Ahmadi. World History Encyclopedia. World History Encyclopedia, 22 Jan 2016. پایگاه اینترنتی. 11 Dec 2024.